سلام

با دوستی در زمینه وبلاگم صحبت می کردم و می گفتم که چنین نوشته ام جملاتی را گفت که خدمت شما عرض می نمایم اول گفت مگر فقرا دردی دارند یا اصلا مگر در این کشور فقیر وجود دارد کشور که پر از معدن است به قول چینی ها در عسلویه می گفتند که شما با این عسلویه مگر فقیری دارید؟؟؟؟؟؟؟اینها را برای مزاح گفتم ولی از شئوخی گذشته دوستمان گفت راهی خطرناک است اولا کسی به حرف جوانی مثل شما بوق نمی زند چون پشت لیستی و زیر میزی کارش را می کند کاری از بین بردن مثل تو ندارد دوستان آنقدر این افراد غوطه ور شده اند که له کردن مثل ما برایشان آب خوردن است دوستان شهید حمید باکری می گوید دوستان دعا کنید از جبهه بر نگردید در برگشتن سه دسته می شوید1- خطتتان عوض می شود2- بی تفاوت می شوید 3- دق مرگ می شوید متاسفانه در دوران سازندگی با شعار اینکه حالا که سفره پهن است چه کسی برای خوردن بهتر از بچه های دفاع مقدس است رانتها شروع شد   لباس دفاع از کشور  کنار گذاشته شد  کروات جای آن آمد  ویلا آمد حساب آنچنانی آمد   رزمندگان دیروز ما به مادیات و زد وبندهای سیاسی آلوده شدند دیگر جای دعای کمیل زمزمه های خوانندگان مستهجن گرفت جای شلمچه را دبی سفرهای آنچنانی و به قول ارباب مان حضرت سید الشهد(ع) شکم هایشان پر از مال حرام شد دیگر با شکم های یک متری و بنز 400000000 نمی شد که دم از امام و شهدا زد اصلا ذایقه شان قبول نمی کند به این ترتیب قشری نو کیسه متولد شد قشری که تازه به دوران رسیده بود  به قول فرمایش آقا مرفهین بی درد

و این ها یک بلوک سیاسی به وجود آوردند که دو دولت سازندگی و اصلاحات را قبضه کردند پول داشتند دنبال قدرت بودند و به این ترتیب خون فقرا در شیشه شد استخدام برداشته شد  بیمه بیکاری در دولت اصلاحات برداشته شد چرا ؟ چون اینها گوشت و خونشان مال حرام شد نماینده سرمایه دار بودند تا نماینده فقرا

خلاصه ختم کلام این جنگ فقر وغنا تا شیعه هست ادامه دارد و انشاءالله با آمدن آقا امام زمان فقرا بر اغنیا پیروز گردند   

شهرمن ساوه

سلام

امروز در مورد شهر خودم ساوه می خواهم بنویسم شهری که کتابخانه اش در زمان مغول سوخت با تمدن چند هزار ساله یکی از نشانه های ولادت حضرت رسول (ص) خشک شدن سد ساوه بود بزرگترین شهرک صنعتی کشور در حدود 125 کیلومتری تهران است اما متاسفانه از کم لطفی مسیولین حکومتی در دولتهای سازندگی و اصلاحات این شهر قدیمی یک مخروبه ای بیشتر نیست. شهر ما حدود 15 سال است سینما ندارد و متاسفانه کسی نیست فریاد این مردم مظلوم را به تهرانی ها برساند من دیروز در اخبار شنیدم آقای شمقدری گفتند چند میلیارد برای سینما سازی اختصاص یافته است ای کاش صدایمان به ایشان می رسید و در دل مان را به ایشان می گفتیم و اعلام می کردیم بابا ایران فقط تهران نیست ما هم آدمیم وضعیت بهداشت و درمان ما بدتر از این است ما دو تا بیمارستان داریم مدرس و چمران مدرس زیر نظر وزارت بهداشت است دکتر دارد ولی تخت ندارد و چمران زیر نظر تامین اجتماعی است که مجهز است ولی دکتر ندارد ما اکثر مریضهایمان را به قم و تهران و اراک اعزام می کنیم و اکثر مریضهای ما در بین راهها به دیار باقی می شتابند وضعیت ورزشی ما خیلی بهتر از دو حالت قبل است یک کارمند بهداشت را مامور کردند رییس تربیت بدنی ساوه شود کلا سه تا نیرو دارد یک زمین چمن نداریم سه تا زمین فوتبال داریم یکی تختی است که برای آموزش و پرورش است و دیگری هلال احمر و سومی چمران دو تای آخر چمن هستند ولی به قول معروف پای بز توی این زمینها پیچ می خوره ایها الناس شهر ما یک کمربندی ندارد کمربندی میدان مرکزی شهر به نام بهریستی است سالانه چقدر تصادف در این میدان می شود به علت ورود ماشینهای سنگین از اینها بهتر امکانات اقامتی شهر ماست حتما می دانید که ما در مسیر اتوبان کربلا قرار گرفته ایم اما عزیزان من ما برای یک شرکت مدرس ایزو آورده بودیم جایی نداشتیم آنها را اقامت دهیم هتل یک عدد داریم دو ستاره دانشگاه سه تا آزاد پیام نور پرستاری و عده ای دانشگاه غیر انتفاعی اما دانشگاه دولتی که می خواستند به ما بدهند دوستان عزیزمان در شهر گفتند دانشگاه در شهر بیاید فساد می آید و به ساوه نیامد مرکز استان ما اراک است ما روزی دو  ماشین برای اراک مرکز استانمان داریم و اگر از آنها جا بمانیم تا روز بعد نمی توانیم برویم یا باید با شخصی برویم با هزینه چند برابر

حال عزیزانم با این تفاسیر آیا عدالت رعایت شده است آیا واقعا باید فقط به عده ای به خصوص رسید ما ارزش رسیدن نداریم مگر امام نگفت یک موی ما زاغه نشینان را به کاخ نشینان نمی دهد

به امید ظهور عدالت گستر تاریخ حضرت حجت (عج)

سلام

ایام عجیبی سپری می شود روزگاری است که فقرا زیر چرخ سرمایه دار له می شوند به جرم فقیر بودن به مسلخ می روند دوستی داشتم می گفت که فرزندش کم خونی دارد دکتر گفته است باید هفته ای یکبار کباب بخورد ولی به دلیل وضع بد اقتصادی نمی تواند چرا چون 200000 تومان حقوق می گرفت یک زیر زمین نمدار اجاره کرده است برجی 100000 کرایه می دهد سه عدد بچه دارد برجی 85000 فسط می دهد به خدا قسم شما بگویید با 15000 تومان می توانند 5 نفر زندگی کنند دلیل این وضع چیست اینست که به ما فقرا نرسیدند ایران فقط تهران و از میدان ولیعصر به بالا بود کشاورزان زمینهای خود را رها کردند و به شهر آمدند و در نقاطی حاشیه شهر باغها تبدیل به منزل بدون اصول شهرسازی شد و کوچه ها بدون اصول ساخته شد اگر زلزله بیاید جنازه هااست که  زمین می ماند این افراد چون اکثرا کشاورز بودند مهارت و سوادکافی ندارند به سراغ مجموعه های صنعتی آمدندو حاضر شدند برای تامین یک لقمه نان شرافتمندانه هر کاری را در شرکت از خدمات تا کارگر صفر تولیدانجام دهند هیچ امنیتی شغلی وجود ندارد قرداد 1 ماهه حتی 15 روزه اگر حرفی بزنی فردا دم در کارتت را بر می دارند به نظر شما باید چنین فردی چه کند سن بالا ،5 سر عایله، روز به روز  پیر تر می شود ازخجالت زن و بچه ،وقتی موقع عید می شودهمه شادند ولی عزای آنها تازه شروع می شودباید لباسهای سال قبل را رفو کنندو تنش   کنند یا لباسهایی با قیمت کم می خرند .بچه هایش وقتی خانه فامیلهایش عیدی می گیرند فکر خرید برای خود هستند ولی والدین از آنها می گیرد و به یک زخم خود می زند با دیدن یک سفره رنگی منزل یک فامیلشان بغض می کنند دلشان می خواهد آنها حداقل ماهی یکبار از آن غذاها داشته باشندهمش فکر وسایل بچه های فامیل هستند و به آن حسرت می خورند کل سیزده روز عید باید تو شهر خودشان باشند تا نزدیکترین شهر نزدیک شهرشان نمی توانند بروندچون پول ندارند کمی در زمینه این افراد فکر کنیم ببینیم چرا این طوری شد چرا عده ای سالی چند بار به اروپا می روند و عده ای پول ندارند برای کودک مریضشان دارو بخرند آیا این عدالت است