حالت خوبه؟
بله خدا را شكر
چه كار مي كني؟
مي بيني، پلاستيك ونان خشك جمع مي
كنم.
گونيت سنگينه؟
تقريبا
خسته نباشي؟
درمانده نباشي
كارت خيلي سخته؟
دراين دوره زمونه مگر كار راهت هم داريم
چند سالته؟
17 – 18 سال. دقيقا نمي دونم
اين آشغال هارو كه جمع مي كني چه كارشون مي كني؟
اولا اگر اينها براي تو آشغاله
براي من طلاست چون اين ها رو مي فروشم و پول در ميارم.
كي اين ها رو از تو مي خره؟
پلاستيك ها رو يكي و نان خشك ها
رو هم يكي ديگه.
درآمدت خوبه؟
اي بد نيست.
نگفتي درآمدت چه قدره؟
تو هم نپرسيدي
خوب. حالا دارم مي پرسم!
مگه مي خواهي بياي توي اين كار؟
مثل اينكه نمي خواي در مورد درآمدت صحبت كني؟
فكر مي كنم درآمد يك نفر مربوط به خودش است.
اهل كجايي؟
شهرستان
كدوم شهرستان؟
سمت غربه
به نظر مياد قصد نداري جواب سوالاي من رو بدي؟ درسته؟
تو به من گفتي مي خواي با من صحبت كني نگفتي كه مي خواي اطلاعات من رو در
بياري.حالا تو جواب بده! از طرف شهرداري اومدي؟ نه
مطمئن باشم؟ بله صد درصد.پس چرا اينقدر سوال مي پرسي؟ همين جوري بگذار روي
حس كنجكاوي.
مي تونم اسمت رو بدونم؟
كوچيك شما اسماعيلم اما فاميليم رو نمي گم.
آقا اسماعيل هر روز اين كار رو انجام مي دي؟
بله
حتما جمعه ها رو هم استراحت مي كني؟
ببخشيدا مگه زباله سازي مردم جمعه ها تعطيله كه جمعه را استراحت كنم.
بارفيقات بيرون هم مي ري بگردي؟
اي بابا هرروز توي خيابانهاي تهران در حال گردش هستيم.
از ساعت چند شروع مي كني به كار كردن؟
از ساعت 8 صبح.
تا كي ادامه داره؟
تا ساعت 10-11 شب.
يعني ساعت 10-11 شب بارت را تحويل مي دي و مي ري خونتون؟
بله
خونتون كجاست؟ توشهرستانه؟
نه
پس كجاست؟
توهمين تهران زندگي مي كنم.
كجاي تهران؟
خيابان سيروس.
با كي زندگي مي كني؟
با مادر و خواهرم
خونه مال خودتونه؟
نه مستاجر هستيم.
چه قدر اجاره مي دي؟
500 هزار تومان پول پيش داديم 100 هزار تومان اجاره مي ديم.
چند متره؟
يك اتاق 12 متري با يك آشپزخانه 6متري البته حمام و دستشويي هم داره.
پدرت كجاست؟
بچه كه بودم مرده
پس با اين حساب نان آور خانه تويي؟
آره البته كمك خرج مادرم هستم.
خواهرت هم كار مي كنه؟
نه اون فقط درس مي خونه البته اين رو بگم ماشالله درسش خيلي خوبه.
مادرت چه طور؟
اون كارمي كنه
كجا؟
نگهبان سرويس هاي بهداشتي تو يه
پاركه
پولايي رو كه در مياري چي كار مي كني؟
گفتم كه كمك خرج مادرم هستم.
پس اندازهم داري؟
نه چيزي براي پس انداز باقي نمي
مونه
يعني توبانك حساب نداري؟
دلت خوشه بانك كدومه
چي شد اومدي توي اين كار؟
پس چه كار بايد انجام مي دادم مي
رفتم دزدي مي كردم خوب بود.
دوست داشتي خيلي پول دار باشي؟
آره كي از پول بدش مياد.
ببينم به هر نحوي كه شده بود حاضر بودي پول بدست بياري؟
مثلا كلاهبرداري كني يا رشوه خوار
باشي؟ نه اگر مي خواستم اين كار ها رو انجام بدم كه زود پول دار
مي شدم واينقدر بدبختي نمي كشيدم! اما مي خواهم يه لقمه نان حلال در
بيارم.
گفتي نان راستي غذا چي مي خوري؟
بالاخره هرچيزي كه گيرم بياد بعضي
وقت ها هم شام و ناهار را يكي مي كنم اما نمي گذارم به مادر
و خواهرم بد بگذره.
از زير سنگ هم كه شده غذا تهيه مي كنم و براي آنها مي برم آخر دوست ندارم
آنها كمبودي را حس كنند.
سواد هم داري؟
بله. بلدم بخونم وبنويسم تا كلاس
سوم راهنمايي درس خوندم.
هيچ مي دوني تفاوت فقير وغني تو چيه؟
{بادست اشاره به ماشين مدل بالايي
مي كند ومي گويد} صاحب اين ماشين غني است و من هم فقير.
اي بابا توكه وضعت از منهم بهتره!
بالاخره من خودم متوجه مي شم هرچي باشه دارم توي اين شهر زندگي مي كنم.
به نظر تو اوني كه پولداره باعث شده فقر ايجاد بشه ويا مي شه گفت به نوعي
خداخواسته كه يكي فقير و ديگري پولدار باشه؟
آره راستش منهم فكر مي كنم كه خدا
خواسته يكي پولدار و يكي فقير باشه اما اين دليل نمي شه كه پولدارا به فقرا كمك
نكنند.اما يه چيزي بگم الآن توي اين دوره زمونه همسايه از همسايه اش بي خبره.
ببينم تو خودت به فقرا كمك مي كني؟
آره چرا نكنم بالاخره ما داريم
توي يك جامعه زندگي مي كنيم.
به نظر تو هركي پولداره و يا سرمايه داره از راه حرام تونسته پول دار بشه؟
نه همه اونها اما نمي شه گفت از راه حرام نميشه پولدار شد.
ببينم راستي سهام عدالت گرفتي؟
نه. البته خواهرم رفته بود اقدام كنه گفته بودند بايد بريد زير نظر كميته
امداد مادرم رفت كميته امداد بهش گفتند چون پسر بزرگ داري و اون مي تونه خرج
زندگيتون رو در بياره نمي تونيد عضو كميته امداد شويد.
نظرت درمورد هدفمند كردن يارانه ها چيه؟
چي
تاحالا درمورد هدفمند كردن يارانه ها چيزي شنيدي؟
نه البته يه چيزايي از اينور و
آنور شنيدم كه دولت قراره به ما پول بده.
حالا به نظرت هدفمندكردن يارانه ها خوبه كه اجرا بشه يا نه؟
خوب بله. كي از پول بدش مياد. اما
نمي دونم چه قدر قراره پول گيرم بياد.
تا حالاتوي انتخابات شركت كردي؟
بله
كدوم انتخابات؟
رياست جمهوري پارسال
به كي راي دادي؟
احمدي نژاد
پس احمدي نژاد رو مي شناسي؟
اين چه حرفيه مي زني آدم اگه رئيس
جمهور رو نشناسه پس به درد لاي جرز ديوار مي خوره.
اگر يه روز بهت بگن برو پيش احمدي نژاد بهش چي مي گي؟
بهش مي گم خيلي مردي كه به فكر
بدبخت بيچاره ها هستي.
تاحالا از احمدي نژاد چيزي خواستي يا براش نامه نوشتي؟
نه. چرا؟ چون خيلي سرش شلوغه تازه نمي دونم چي بايد بنويسم.
تا حالا دوست داشتي خودت رئيس جمهور بشي؟
نه. چرا؟ چون خيلي سخته.
اگه دست برقضا يه روز رئيس جمهور شدي چه كار هايي انجام مي دي؟
تا حالا بهش فكر نكردم ولي سعي مي
كنم به فقرا كمك كنم.
به نظرت دولت تونسته با فقر مبارزه كنه؟
نمي دونم
نمي دونم كه نشد حرف بالاخره آره يا نه؟
فكر كنم چرا موفق بوده
اسماعيل! تلويزيون نگاه مي كني؟
نه. چرا؟ چون تلويزيون نداريم.
راديو چي گوش ميدي؟
راستش رو بخواي اصلا فرصت سر
خاروندن ندارم چون شب كه مي رم خونه تا سرم رو روي بالش ميذارم زود خوابم مي بره.
يه سوال دارم نمي دونم كه ازت بپرسم يا نه؟
چرا خجالت نكش هر سوالي كه داري
بپرس بهت جواب مي دم.
آقا اسماعيل ميدوني مفسد اقتصادي به كي مي گن؟
به كسي كه خيلي پول داره و حق
مردم رو خورده تا پول دار بشه.
اگه يه روز با يه مفسد اقتصادي برخورد كني به اون چي مي گي؟
بهش مي گم ازت نمي گذرم.
چرا؟
چون با پول مردم بد بخت بيچاره
پول دار شده.
پس به نظرت هر كي كه مفسد اقتصاديه پولداره؟
آره
چه طور مي شه فهميد يكي مفسد اقتصادي است و يكي نيست؟
از روي رفتارش
چه طور؟
چون عادت كرده هميشه دروغ بگه و
با دروغ گفتن تونسته سر مردم كلاه بذاره
اگه يه روز دولت بياد اعلام كنه كه مردم خودشون بايد برن دنبال مفسدان
اقتصادي و حقشون رو از آنها بگيرند تو چي كار مي كني؟
سوالت خيلي سخت شد. نمي دونم. مي
رم از دست اوناييكه حقم را خورده اند شكايت مي كنم.تازه دولت هرگز نمياد اينو بگه.
چرا؟
چون وظيفه دولت و مسئولينه كه بياند
حق ما رو از مفسدان اقتصادي بگيرند اگر دولتي بياد چنين حرفي رو بزنه پس به چه
دردي مي خوره؟
تو از مسئولان چه انتظاري داري؟
خدا پدر آقاي احمدي نژاد رو
بيامرزه تا حالا چند بار به شهرستان ما اومده البته من اون موقع تهران بودم
نتونستم از نزديك ببينمش.
نگفتي از مسئولان چه انتظاري داري؟
من خيلي كوچكتر از آن هستم كه از
مسئولان انتظار داشته باشم اما مي خواهم بگويم به مردم خدمت كنيد تا مردم از شما
راضي باشند.
اگر به ما توجه نكنيد جواب خدا را نمي تونيد بديد ما به شما راي داديم تا
به ما كمك كنيد.
اگر حرف ديگه اي داري با مسئولان بگو!
نه حرف ديگه اي ندارم.حالا به من اجازه مي دي برم؟
اجازه من هم دست شماست.
آرام از جايش بلند شد و لباس خود را تكان داد. با من خداحافظي كرد و كيسه
را با زحمت به روي دوشش انداخت و رفت.
ولي من ماندم و سوال هاي نا تمام.
اين گفتوگو در يكي از خيابان هاي اطراف منطقه بازارتهران در ساعت 8 شب
انجام شده بود.
نقل از وبلاگ جنگ فقر و غنا